معرفی کوتاه: دوبیتی، زبانِ حالِ تودهی مردم و آینهی تمامنمای احساسات پاک و بیآلایش است. این قالب شعری که ریشه در ترانههای باستانی ایران دارد، با زبانی ساده و وزنی نرم، روایتگرِ غم، تنهایی، عشق و عرفان است. نام «باباطاهر عریان» با این قالب گره خورده است.
دوبیتی شعری است متشکل از دو بیت (چهار مصراع) که از نظر شکل قافیه، دقیقاً مانند رباعی است (معمولاً مصراعهای اول، دوم و چهارم همقافیهاند و مصراع سوم آزاد است).
تفاوت اصلی دوبیتی با رباعی (نکته طلایی): بسیاری از مخاطبان این دو را اشتباه میگیرند. تفاوت اصلی در «وزن» و «لحن» است:
۱. وزن: دوبیتی بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» (بحر هَزَج) سروده میشود. این همان وزنی است که در موسیقی ایرانی بسیار کاربرد دارد و با گوشِ موسیقیایی ما سازگارتر است.
۲. لحن: رباعی معمولاً ضربآهنگی کوبنده و فلسفی دارد، اما دوبیتی لحنی ملایم، کشدار و غمگین دارد که برای آواز خواندن در دشت و کوهستان مناسب است.
دوبیتی یکی از اصیلترین قالبهای ایرانی است که ریشه در دوران پیش از اسلام و زبان پهلوی دارد. در متون قدیمی ادبیات، به دوبیتیهایی که به لهجههای محلی و پهلوی سروده میشد، «فهلویات» میگفتند. این نشان میدهد که دوبیتی همواره شعرِ بومی و محلی ایران بوده است.
۱. دوبیتی عارفانه و صوفیانه (سبک باباطاهر): باباطاهر عریان (قرن ۵ ه.ق)، مشهورترین دوبیتیسرای ایران است. او مفاهیم عمیق عرفانی، بینیاز بودن از دنیا و عشق به خداوند را با زبانی روستایی، ساده و بیپیرایه بیان کرده است.
یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد
۲. دوبیتی عاشقانه و دشتی (سبک فایز): فایز دشتی (شاعر دلسوخته جنوب ایران) نماینده برجسته این سبک است. دوبیتیهای او سرشار از سوز و گداز، گرمای جنوب، فراق یار و تنهایی است. اشعار او خوراک اصلی خوانندگان موسیقی محلی و سنتی است.
سحرگه زآنچه در خوابم نمودند / دو لب را با لبش یکجا نمودند هنوزم مزه اش در کام باشد / دریغا کآنچه دیدم خواب بودند
۳. دوبیتیهای بومی و فولکلور: هزاران دوبیتی در سراسر ایران وجود دارد که شاعر مشخصی ندارند (سینه به سینه نقل شدهاند). این اشعار (لالاییها، کارآواها و...) بخشی از گنجینه مردمشناسی ایران هستند.
هنوز شعری در این قالب منتشر نشده است.