معنی سیارة

سیارة

0 بازدید
[ سَ یْ یا رَ ] (ع اِ) قافله. کاروان. (آنندراج) (غیاث). قافله. (از منتهی الارب). کاروان. (دهار) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ۶۰): یوسفی را که ز سیاره بصد جان بخرند بی محاباش بزندان مدر بازدهید. خاقانی (دیوان چ سجادی ص ۱۶۵). لب تشنگان جان را سیارهٔ حیاتی بل یوسفان دل را از چاه غم نجاتی. خاقانی (دیوان چ سجادی ص ۶۹۰). || ستاره که بحرکت خود متحرک باشد و آن هفت اند: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری و زحل. (آنندراج) (از غیاث اللغات). ستارگان هفتگانه که عبارت است از زحل، مشتری، مریخ، شمس، زهره، عطارد و قمر که سیارات نامند و اسامی آنها جمعاً در این بیت است: هفت کوکب که هست عالم را گاه از ایشان نظام و گاه خلل قمر است و عطارد و زهره شمس و مریخ و مشتری و زحل. ؟ (از کشاف اصطلاحات الفنون). عالم چو یکی رونده دریا سیاره سفینه طبع لنگر.ناصرخسرو. تا کوکب سیاره هفت باشد یا گیتی ارکان چهار دارد.مسعودسعد. پی سپر جرعهٔ میخوارگان دستخوش بازی سیارگان.نظامی. تو چون سیاره می شو میل در میل من آیم گر توانم خود بتعجیل.نظامی. چو سیاره دوید از هر طرف شاه تو گفتی در حجاب ابر شد ماه.نظامی. ای خداوند هفت سیاره پادشاهی فرست خونخواره. کمال الدین اسماعیل. گر تاختن بلشکر سیاره آورد از هم بیوفتند ثریا و فرقدان.سعدی. - از پشت سیاره زین فروکردن؛ شب به آخر رسیدن و صبح دمیدن. در مؤیدالفضلا به معنی کوتاه شدن شب. (آنندراج).
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید