معنی رشحهٔ اصفهانی

رشحهٔ اصفهانی

0 بازدید
[ رَ حَ یِ اِ فَ ] (اِخ) یا رشحه بیگم، دختر هاتف اصفهانی و زوجهٔ میرزا علی اکبر نظیری. هدایت گوید: از موزونان و متوسطان آن شهر ارم بهر بوده و در خدمت آقا محمکاظم واله اکتساب کمال کرده. از اوست: روضه ای بر خاک پاکش گفته رضوان آفرین جنتی بر سرو باغش گفته طوبی مرحبا از بهای یاسمینش بی ثمن درّ ثمین وز فروغ لاله اش لعل بدخشان بی بها لاله اندر مرغزارش حیرت نار خلیل آب اندر جویبارش غیرت آب بقا در زمان دولتش ویران بود بنیاد جور در دیار شوکتش معدوم شد رسم جفا بی حساب آمد عطایش همچو اثمار شجر بی شمار آمد نوالش هچو اوراق گیا. و له ایضاً: زهی باغ ارم رتبت خهی کاخ فلک رفعت ارم صحن ترا بنده فلک چرخ ترا چاکر نبودی گر ز شرم این زلال روشن صافی نگشتی چشمهٔ حیوان نهان از چشم اسکندر به چهر نیمرنگ آن برده رنگ از چهرهٔ لاله بچشم نیمخواب این برده خواب از دیدهٔ عبهر تو پنداری که هر صورت گرفته جان و گردیده نثارافشان به خاک پای دارای فریدون فر چو طبع او کرم ورزد چو دست او گهر بخشد نه دریا پیش آن دریا نه گوهر پیش آن گوهر ز رمح سربلند او شود لرزان دل رامح ز افعیّ کمند او شود پیچان تن اژدر. و له ایضاً: وام گیرد همه از جود کَفش ابر بهار مشک ساید همه از خلق خوشش باد شمال چون به میدان بگراید همه فتح است و ظفر چون به ایوان بنشیند همه فضل است و کمال بذل دریوزهٔ او بیش ز گنج قارون خرج هرروزهٔ او بیش ز دخل چیپال منکسر شد ز چه از معدلتش پای ستم منقطع شد ز چه از مملکتش دست زوال. (مجمع الفصحاء ج ۲ ص ۱۴۶ و ۱۴۷). اعتمادالسلطنه گوید: اسمش بیگم و دختر هاتف کاشانی و زوجهٔ میرزا علی اکبر متخلص به نظیری است و پسری از او به وجود آمده موسوم به میرزا احمد و متخلص به کشته. این زن سیده و صاحب طبع بوده و بعضی از بنین و بنات فتحعلیشاه... را مدح نموده، دیوانی دارد که تقریباً محتوی بر سه هزار شعر است. مؤلف سپس چند بیت از وی آورده که از آنجمله است: آن بت گلچهر یا رب بسته از سنبل نقاب یا به افسون کرد پنهان در دل شب آفتاب. * به قصد صید تو چون رشحه دیدمش گفتم کسی ندیده شکار مگس کند شهباز. * دل رفت و ز خون دیدهٔ ما را پیداست به رخ از آن علامت. (از خیرات حسان تألیف اعتمادالسلطنه ج ۱ ص ۱۴۴ و ۱۴۵). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مقدمهٔ دیوان هاتف اصفهانی (ضمیمهٔ مجلهٔ ارمغان سال ۱۴، یویه به قلم وحید دستگردی) و مجلهٔ ارمغان سال ۱۵ صص ۲۴۱-۲۴۵ و زنان سخنور تألیف مشیر سلیمی صص ۲۰۹ - ۲۱۵ و ریاحین الشریعه تألیف محلاتی ص ۲۵۴ و الذریعه ج ۹ بخش ۲ شود.
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید