معنی رسلان

رسلان

0 بازدید
[ رِ ] (اِخ) یا امیر امین. کنسول پیشین دولت عثمانی در بروکسل و صاحب روزنامهٔ «کشف النقاب» که در پاریس منتشر میگردید، و آن اولین نشریهٔ عربیست که بصورت رسمی منتشر گردیده است (در سال ۱۸۹۷ م. در استکهلم). او راست: حقوق الملل و معاهدات الدول. (از معجم المطبوعات ج ۱).
[ رِ ] (اِخ) امیر شکیب. از خاندان دروز لبنانی و عضو جمعیت آسیایی فرانسه است. منفلوطی در مختارات خود گوید: یکی از گویندگان بزرگ و نامی، و نویسندگان شهیر و گرامی معاصر است که دارای بیان گرم و شیوا و سخن دلنشین و زیباست. وی به نظم و نثر بلند و سبک ساده و روان ممتاز است و از ادبا و دانشمندانی است که بدون آگاهی کامل سخن نمی گوید. (از معجم المطبوعات ج ۱). مؤلف المنجد ذیل کلمهٔ رسلان به ارسلان رجوع داده و در آنجا تاریخ تولد و مرگ وی را (۱۸۶۹ -۱۹۴۶ م.) نوشته و کتاب «حاضر العالم الاسلامی» را از مؤلفات وی ذکر کرده است. رجوع به اعلام المنجد شود.
[ رِ ] (اِخ) یا رسلان دمشقی. عارف باللََّه. او راست: الرسالة الرسلانیة (در علم توحید). (از معجم المطبوعات ج ۱).
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید