جلالالدین محمد...
مولانا
دنبال کننده 0
دیوان شمس...
وزن: مُستَفِعلن مُستَفِعلن مُستَفِعلن مُستَفِعلن
بحر: رَجَز مُثَمَّن سالم
قافیه: وفا، (پاینده) با، کجا، خطا، را، اژدها، (شعله)ها، بلا.
(توضیح: حرف روی «الف» است و کلمات مختوم به مصوت بلند «آ» قافیه شدهاند).
ردیف: این غزل فاقد ردیف است (مردف نیست).
تحلیل دقیق وزن و تقطیع هجایی:
برای اطمینان از صحت وزن، بیت مطلع (اول) را تقطیع هجایی میکنیم:
مصرع اول: مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مه (—) / ما (—) / نِ (U) / شا (—)--> مستفعلن
هم (—) / هر (—) / شَ (U) / بی (—) --> مستفعلن
بر (—) / خا (—) / نِ (U) / اح (—) --> مستفعلن (توضیح: «نِ» کوتاه محسوب میشود، «اح» کشیده است اما چون در میان رکن است معادل بلند در نظر گرفته میشود یا طبق قاعده تسکین بررسی میشود، اما اینجا با ریتم سالم: بر خا نِ اح (— — U —) کاملاً منطبق است).
سا (—) / نُ (U) / وَ (U) / فا (—) --> اشکال وزنی ظاهری؟ خیر.
بازبینی دقیقتر رکن چهارم: «سان و وفا». نون «احسان» ساکن است -->
سا (—) / نُ (U) / وَ (U) / فا (—). این وزن «مفتعلن» میشود که از زحافات رجز است (مطوی).
اما: در قرائت درست شعری مولانا، گاهی اختیارات شاعری و موسیقی سماع حاکم است. بیایید بیتهای دیگر را چک کنیم تا الگوی اصلی (سالم یا مزاحف) مشخص شود.
بیت ۳: بن (—) گر (—) کِ (U) از (—) --> مستفعلن.
بنابراین وزن اصلی همان مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن است و در رکن پایانی مصرع اول، شاعر از اختیارات وزنی استفاده کرده یا با کشش صوتی «نو» را بلند ادا میکند (سا نو وفا --> — — U —). با توجه به سبک مولانا، وزن رجز مثمن سالم مبنای اصلی است.
بیت ۱:
مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا/ مهمان صاحبدولتم که دولتش پاینده با
معنی: من هر شب بر سر سفره بخشش و وفاداری، مهمان پادشاه حقیقی (خداوند یا قطب زمان) هستم؛ مهمان فرمانروایی هستم که حکومتش جاودانه باد.
آرایههای ادبی:
استعاره: «شاه» و «صاحبدولت» استعاره از خداوند یا پیر مراد (شمس تبریزی).
مراعات نظیر: مهمان، خوان (سفره)، شاه، احسان.
تکرار (تصدیر): تکرار واژههای «مهمان» و «دولت».
دعا: عبارت «پاینده با» (پاینده باد).
بیت ۲:
بر خوان شیران یک شبی بوزینهای همراه شد/استیزهرو گر نیستی او از کجا شیر از کجا
معنی: یک شب بر سر سفره شیرها (بزرگان و اولیا)، یک میمون (فرد نااهل یا مقلد) وارد شد. اگر اهل لجبازی و ستیزه نیستی و حقیقت را میبینی، قضاوت کن که میمون کجا و شیر کجا؟ (این دو هیچ سنخیتی با هم ندارند).
آرایههای ادبی:
استعاره: «شیران» استعاره از اولیای حق و مردان خدا؛ «بوزینه» استعاره از مدعیان دروغین و مقلدان نالایق.
تمثیل: استفاده از حیوانات برای بیان مفاهیم انسانی.
تضاد: شیر و بوزینه.
استفهام انکاری: «او از کجا شیر از کجا» (یعنی هیچ ربطی به هم ندارند).
بیت ۳:
بنگر که از شمشیر شه در قهرِمان خون میچکد/آخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا
معنی: نگاه کن که چگونه از شمشیر پادشاه در مقام خشم و قهر ما، خون میچکد (نشانه قدرت و هیبت). این چه جسارتی است که بوزینهای خود را همردیف شیران بداند؟ به خدا قسم که این کار خطای بزرگی است.
آرایههای ادبی:
اغراق: خون چکیدن از شمشیر (کنایه از شدت خشم و آمادگی برای نابودی باطل).
تکرار: «والله خطا».
سوگند: «والله».
بیت ۴:
گر طفل شیری پنجه زد بر روی مادر ناگهان/تو دشمن خود نیستی بر وی منه تو پنجه را
معنی: اگر بچه شیری (سالک نوپا یا مرید) از روی نادانی پنجهای به صورت مادرش کشید، تو اگر دشمن جان خودت نیستی، به او حمله نکن (زیرا مادرش، یعنی آن ولیّ خدا یا قدرت برتر، پشتیبان اوست و تو را نابود میکند).
آرایههای ادبی:
کنایه: «پنجه زدن» کنایه از گستاخی یا حمله کردن.
مراعات نظیر: طفل، شیر، مادر، پنجه.
تمثیل: رابطه مرید و مراد به رابطه بچه شیر و مادر تشبیه شده است.
بیت ۵:
آن کاو ز شیران شیر خوَرْد، او شیر باشد نیست مرد/بسیار نقش آدمی دیدم که بود آن اژدها
معنی: کسی که از شیران (حقایق الهی) تغذیه کرده باشد، ماهیتش تبدیل به شیر میشود و دیگر یک انسان معمولی نیست. من انسانهای بسیاری را دیدم که ظاهری آدمگونه داشتند اما باطنشان مانند اژدها خطرناک و درنده بود.
آرایههای ادبی:
جناس تام (همسان): «شیر» اول (حیوان/مردان حق) و «شیر» دوم (نوشیدنی) و «شیر» سوم (حیوان/صفت دلیری).
تشبیه: تشبیه باطن برخی انسانها به اژدها.
تضاد: آدمی و اژدها.
بیت ۶:
نوح ار چه مردموار بُد طوفان مردمخوار بُد/گر هست آتش ذرهای آن ذره دارد شعلهها
معنی: اگرچه حضرت نوح ظاهری شبیه انسانهای معمولی داشت، اما طوفانی که به واسطه او آمد، نابودگر انسانهای کافر بود. اگر آتش حتی به اندازه یک ذره باشد، همان ذره در درون خود شعلههای مهیبی نهفته دارد (اشاره به قدرت پنهان مردان خدا).
آرایههای ادبی:
تلمیح: اشاره به داستان حضرت نوح و طوفان.
سجع و موازنه: مردموار و مردمخوار.
تشبیه: وجود مردان حق به ذره آتش تشبیه شده که قدرت طوفانی دارد.
بیت ۷:
شمشیرم و خونریز من، هم نرمم و هم تیز من/همچون جهان فانیام ظاهر خوش و باطن بلا
معنی: من مانند شمشیری خونریز هستم؛ در عین حال هم نرم و انعطافپذیرم و هم برنده. من مانند این دنیای فانی هستم که ظاهری زیبا و فریبنده دارد، اما باطنش پر از بلا و آزمایش است. (اشاره به جمع اضداد در وجود عارف یا تجلی جلال و جمال حق).
آرایههای ادبی:
تشبیه: خود را به شمشیر و جهان فانی تشبیه کرده است.
تضاد (طباق): نرم و تیز / ظاهر خوش و باطن بلا.
پارادوکس (متناقضنما): جمع نرمی و تیزی در آن واحد.
تقابل اهل حق و باطل: تمایز قاطع بین اولیای خدا (شیران) و مدعیان دروغین (بوزینگان).
قدرت پنهان مردان خدا: هشدار درباره اینکه ظاهر ساده اولیا (مانند نوح یا طفل شیر) نباید باعث فریب و گستاخی دشمنان شود.
باطننگری: تأکید بر اینکه صورت انسانی ملاک انسانیت نیست و بسیاری در باطن درندهخو (اژدها) هستند.
جمع اضداد (وحدت وجود): توصیف عارف به عنوان موجودی که مظهر خشم و لطف خداوند است (هم نرم و هم تیز).
فنا و بقا: اتصال به منبع قدرت الهی (شاه) که باعث جاودانگی و قدرت بینهایت میشود.