ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و خواب دیدن شاه، ولی را
جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد...

جلال‌الدین محمد بلخی

مولانا

دنبال کننده 0

صفحه شخصی

ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و خواب دیدن شاه، ولی را

1
شه، چو عجزِ آن حکیمان را بدیدپا برهنه جانبِ مسجد دوید
2
رفت در مسجد سویِ محراب شدسجده‌گاه از اشکِ شه، پُر آب شد
3
چون به خویش آمد ز غَرقابِ فناخوش زبان بگشود در مدح و ثنا
4
کِای کمینهٔ بخشِشَت مُلک جهانمن چه گویم؟ چون تو می‌دانی نهان
5
ای همیشه حاجتِ ما را پناهبارِ دیگر ما غلط کردیم راه
6
لیک گفتی: گرچه می‌دانم سِرَتزود هم پیدا کُنَش بر ظاهرت
7
چون برآورد از میانِ جان، خروشاندر آمد بحرِ بخشایش به جوش
8
در میانِ گریه، خوابش دَر رُبوددید در خواب او که پیری رُو نمود
9
گفت: ای شَه! مژده!، حاجاتت رواستگر غریبی آیدت فردا، ز ماست
10
چونکه آید او، حکیمِ حاذق استصادقش دان، کو امین و صادق است
11
در عِلاجَش، سِحرِ مُطْلَق را ببیندر مِزاجش، قدرتِ حق را ببین
12
چون رسید آن وعده‌گاه و روز شدآفتاب از شرق، اخترْسوز شد
13
بود اندر منظره شه مُنتظرتا ببیند آنچه بنمودند سِر
14
دید شخصی فاضلی، پُر مایه‌ییآفتابی درمیانِ سایه‌يی
15
می‌رسید از دور مانندِ هلالنیست بود و هست، بر شکلِ خیال
16
نیست‌ْوَش باشد خیال اندر روانتو جهانی بر خیالی بین، روان
17
بر خیالی صلحشان و جنگشانوز خیالی فخرشان و ننگشان
18
آن خیالاتی که دامِ اولیاستعکسِ مه‌ْرُویانِ بُستانِ خداست
19
آن خیالی که شه اندر خواب دیددر رخ مهمان همی آمد پدید
20
شه به جایِ حاجِبان فا‌پیش رفتپیش آن مهمانِ غیبِ خویش رفت
21
هر دو بحری‌ آشنا آموختههر دو جان، بی‌دوختن بر‌دوخته
22
گفت: معشوقم تو بودستی، نه آنلیک کار از کار خیزد در جهان
23
ای مرا تو مصطفی من چو عُمَراز برای خدمتت بندم کمر
AvA-3
مثنوی
عارفانه

مثنوی معنو...

مثنوی معنوی - دفتر اول
0
0
0
6 روز پیش
20
+
+
+

لیست دکلمه‌ها

1
دکلمه شعر: ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و خواب دیدن شاه، ولی را آوای دل
بر مبنای نسخه مُصَحَّحِ نیکلسون

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

بحر: رمل مسدّس محذوف

  • این شعر در قالب مثنوی سروده شده است، بنابراین هر بیت دارای قافیه‌ی مستقل است. کلمات قافیه در هر بیت عبارت‌اند از:

    • (بدید / دوید)

    • (محراب / آب) - کلمه «شد» در این بیت ردیف است.

    • (فنا / ثنا)

    • (جهان / نهان)

    • (پناه / راه)

    • (سِرَت / ظاهرت)

    • (خروش / جوش)

    • (رُبود / نمود)

    • (رواست / ز ماست)

    • (حاذق است / صادق است) - کلمه «است» ردیف است.

    • (عِلاجش / مِزاجش) - عبارت «را ببین» ردیف است.

    • (روز / سوز) - کلمه «شد» ردیف است.

    • (مُنتظر / سِر)

    • (مایه‌یی / سایه‌يی)

    • (هلال / خیال)

    • (روان / روان) - این کلمات جناس تام دارند.

    • (جنگشان / ننگشان)

    • (اولیاست / خداست) - حرف «ت» به عنوان ردیف الحاقی محسوب می‌شود.

    • (دید / پدید)

    • (پیش / خویش) - کلمه «رفت» ردیف است.

    • (آموخته / بر‌دوخته)

    • (آن / جهان)

    • (عُمَر / کمر)


تحلیل معنایی و مفهومی بیت به بیت

بیت ۱: شه، چو عجزِ آن حکیمان را بدید / پا برهنه جانبِ مسجد دوید معنی: هنگامی که پادشاه ناتوانی آن پزشکان را (در درمان کنیزک) مشاهده کرد، با نهایت تواضع و درماندگی، پابرهنه به سوی مسجد شتافت.

  • آرایه‌های ادبی: کنایه (پا برهنه دویدن: کنایه از نهایت عجز، شتاب، تواضع و بریدن از اسباب دنیوی).

بیت ۲: رفت در مسجد سویِ محراب شد / سجده‌گاه از اشکِ شه، پُر آب شد معنی: داخل مسجد رفت و به سمت محراب قرار گرفت؛ محل سجده‌اش از شدت اشک‌های پادشاه پر از آب شد.

  • آرایه‌های ادبی: اغراق (پر آب شدن سجده‌گاه از اشک: بزرگ‌نمایی در شدت گریه و تضرع)، مراعات نظیر (مسجد، محراب، سجده‌گاه).

بیت ۳: چون به خویش آمد ز غَرقابِ فنا / خوش زبان بگشود در مدح و ثنا معنی: هنگامی که از حالت استغراق و محو شدن در دریای نیستی (حالت عرفانی فنا) به هوشیاری بازگشت، با زبانی شیرین شروع به ستایش خداوند کرد.

  • آرایه‌های ادبی: استعاره مکنیه (غرقاب فنا: حالت فنا به گرداب یا دریایی تشبیه شده که انسان در آن غرق می‌شود)، تضاد (فنا و به خویش آمدن).

بیت ۴: کِای کمینهٔ بخشِشَت مُلک جهان / من چه گویم؟ چون تو می‌دانی نهان معنی: (و گفت:) ای خدایی که تمام پادشاهی دنیا کوچک‌ترین بخشش توست، من چه نیازی دارم که سخن بگویم؟ چرا که تو اسرار پنهان را می‌دانی.

  • آرایه‌های ادبی: استفهام انکاری (من چه گویم؟: نیازی به گفتن نیست)، تلمیح (به صفات خداوندی: وهابیت مطلق و عالم الغیب بودن)، اغراق (در وصف بخشش خداوند).

بیت ۵: ای همیشه حاجتِ ما را پناه / بارِ دیگر ما غلط کردیم راه معنی: ای کسی که همیشه پناهگاه نیازهای ما هستی، ما دوباره راه را اشتباه رفتیم (و به غیر تو متوسل شدیم).

  • آرایه‌های ادبی: تشخیص (پناه بودن برای حاجت: حاجت مانند موجودی فرض شده که نیاز به پناه دارد)، کنایه (غلط کردن راه: کنایه از اشتباه کردن، گناه کردن و توسل به اسباب غیر الهی).

بیت ۶: لیک گفتی: گرچه می‌دانم سِرَت / زود هم پیدا کُنَش بر ظاهرت معنی: اما خودت فرموده‌ای: با اینکه من اسرار درونی تو را می‌دانم، اما تو هم آن‌ها را سریعاً در ظاهر خود آشکار کن (دعا کن و تضرع نما).

  • آرایه‌های ادبی: تضاد (سِر و ظاهر)، تلمیح (اشاره به مضمون آیات و روایاتی که امر به دعا می‌کنند، با وجود علم ازلی خداوند).

بیت ۷: چون برآورد از میانِ جان، خروش / اندر آمد بحرِ بخشایش به جوش معنی: هنگامی که پادشاه از اعماق جانش فریاد برآورد، دریای رحمت و بخشندگی خداوند به جوش و خروش آمد (رحمت الهی شدت گرفت).

  • آرایه‌های ادبی: استعاره مصرحه (بحر بخشایش: رحمت الهی به دریا تشبیه شده است)، کنایه و تشخیص (به جوش آمدن بحر: کنایه از هیجان و شدت یافتن رحمت الهی؛ جوش آمدن به دریا نسبت داده شده).

بیت ۸: در میانِ گریه، خوابش دَر رُبود / دید در خواب او که پیری رُو نمود معنی: در همان حال گریه، خواب بر او غلبه کرد؛ در خواب دید که پیری نورانی چهره نمایان کرد.

  • آرایه‌های ادبی: تشخیص (خوابش در ربود: خواب مانند رباینده‌ای او را گرفت)، کنایه (پیری رو نمود: ظاهر شدن راهنمای غیبی).

بیت ۹: گفت: ای شَه! مژده!، حاجاتت رواست / گر غریبی آیدت فردا، ز ماست معنی: آن پیر گفت: ای پادشاه، مژده باد که حاجت‌هایت برآورده شد؛ اگر فردا شخص غریبی نزد تو آمد، بدان که فرستاده‌ی ماست.

  • آرایه‌های ادبی: ندا (ای شه).

بیت ۱۰: چونکه آید او، حکیمِ حاذق است / صادقش دان، کو امین و صادق است معنی: هنگامی که او بیاید، بدان که پزشکی بسیار ماهر است؛ او را راستگو بدان، زیرا که او امانت‌دار و صادق است.

  • آرایه‌های ادبی: موازنه (حاذق است، صادق است)، تکرار (صادق).

بیت ۱۱: در عِلاجَش، سِحرِ مُطْلَق را ببین / در مِزاجش، قدرتِ حق را ببین معنی: در شیوه درمانگری او، معجزه محض (کاری شبیه سحر اما حق) را مشاهده کن و در سرشت و نهاد او، قدرت خداوند را ببین.

  • آرایه‌های ادبی: استعاره (سحر مطلق: استعاره از کرامت و معجزه‌ای که فراتر از توان عادی بشری است)، موازنه (بین دو مصراع).

بیت ۱۲: چون رسید آن وعده‌گاه و روز شد / آفتاب از شرق، اخترْسوز شد معنی: وقتی زمان وعده داده شده فرا رسید و روز شد، خورشید از مشرق طلوع کرد و نور ستارگان را محو نمود.

  • آرایه‌های ادبی: کنایه (اخترسوز شدن آفتاب: کنایه از طلوع خورشید و همچنین می‌تواند اشاره‌ای نمادین به ظهور حقیقت برتر و محو شدن حقایق کوچکتر باشد).

بیت ۱۳: بود اندر منظره شه مُنتظر / تا ببیند آنچه بنمودند سِر معنی: پادشاه در ایوان (جایگاه دیدبانی) منتظر بود تا آن رازی را که در خواب به او نشان داده بودند، در بیداری ببیند.

  • آرایه‌های ادبی: (آرایه بارزی ندارد و بیتی روایی است).

بیت ۱۴: دید شخصی فاضلی، پُر مایه‌یی / آفتابی درمیانِ سایه‌يی معنی: شخصی دانشمند و بسیار گرانمایه را دید؛ گویی خورشیدی بود که در میان سایه‌ای قرار گرفته باشد (نور الهی در کالبد جسمانی).

  • آرایه‌های ادبی: تشبیه مؤکد (شخص فاضل به آفتاب)، تضاد (آفتاب و سایه)، پارادوکس (آفتاب در میان سایه: اجتماع نقیضین برای نشان دادن عظمت روحی در قالب جسم خاکی).

بیت ۱۵: می‌رسید از دور مانندِ هلال / نیست بود و هست، بر شکلِ خیال معنی: از دور مانند هلال ماه باریک و ظریف می‌رسید؛ او در حالی که بود، گویی نبود (جسمش نحیف بود اما روحش بزرگ) و مانند یک خیال و تصویر ذهنی به نظر می‌رسید.

  • آرایه‌های ادبی: تشبیه (مانند هلال)، پارادوکس (نیست بود و هست)، تشبیه (بر شکل خیال).

بیت ۱۶: نیست‌ْوَش باشد خیال اندر روان / تو جهانی بر خیالی بین، روان معنی: خیال در درون جان انسان، ماهیتی نامحسوس و شبیه نیستی دارد؛ اما تو ببین که جهانی عظیم بر پایه همین خیال در حرکت و جریان است.

  • آرایه‌های ادبی: تشبیه (نیست‌وش بودن خیال)، جناس تام (روان در مصراع اول به معنی جان، در مصراع دوم به معنی جاری و دوان).

بیت ۱۷: بر خیالی صلحشان و جنگشان / وز خیالی فخرشان و جنگشان معنی: صلح و جنگ مردم بر اساس یک خیال و تصور شکل می‌گیرد؛ و افتخار و ننگ آن‌ها نیز ناشی از خیال است.

  • آرایه‌های ادبی: تضاد (صلح و جنگ، فخر و ننگ)، موازنه (در کل ساختار بیت).

بیت ۱۸: آن خیالاتی که دامِ اولیاست / عکسِ مه‌ْرُویانِ بُستانِ خداست معنی: اما آن تصورات و تصاویری که اولیای خدا را شکار می‌کند (و مجذوب خود می‌سازد)، بازتابی از زیبایی‌های باغ خداوند (صفات جمال الهی) است.

  • آرایه‌های ادبی: استعاره مصرحه (دام: هر آنچه نظر اولیا را جلب می‌کند)، استعاره مکنیه (بستان خدا: عالم لاهوت به باغی تشبیه شده)، اضافه تشبیهی (مه‌رویان بستان خدا: صفات الهی به زیبارویان تشبیه شده‌اند).

بیت ۱۹: آن خیالی که شه اندر خواب دید / در رخ مهمان همی آمد پدید معنی: آن تصویری که پادشاه در خواب دیده بود، اکنون در چهره‌ی آن مهمان تازه وارد آشکار شد.

  • آرایه‌های ادبی: مراعات نظیر (خیال، خواب، دید، پدید).

بیت ۲۰: شه به جایِ حاجِبان فا‌پیش رفت / پیش آن مهمانِ غیبِ خویش رفت معنی: پادشاه به جای پرده‌داران و نگهبانان، خودش جلو رفت و به استقبال آن مهمان غیبی خود شتافت.

  • آرایه‌های ادبی: کنایه (فا پیش رفتن شاه به جای حاجبان: کنایه از نهایت احترام و شناخت مقام والای مهمان)، تضاد (مهمان و غیب: مهمان معمولاً حاضر است، اما این مهمان از عالم غیب آمده).

بیت ۲۱: هر دو بحری‌ آشنا آموخته / هر دو جان، بی‌دوختن بر‌دوخته معنی: هر دوی آن‌ها شناگرانی بودند که شنا در دریای حقایق را آموخته بودند؛ و جان هر دو بدون هیچ نخ و سوزنی (بدون وسایل ظاهری) به هم دوخته و پیوند خورده بود.

  • آرایه‌های ادبی: استعاره مکنیه (بحری: عارفان به شناگران دریای حقیقت تشبیه شده‌اند)، پارادوکس (بی‌دوختن بردوخته: اتحاد و یگانگی روحی بدون اتصال جسمانی).

بیت ۲۲: گفت: معشوقم تو بودستی، نه آن / لیک کار از کار خیزد در جهان معنی: پادشاه گفت: معشوق حقیقی من تو بوده‌ای، نه آن کنیزک؛ اما در این جهان، کارها از یکدیگر برمی‌خیزند (سبب‌سازی الهی باعث شد عشق مجازی کنیزک مرا به عشق حقیقی تو برساند).

  • آرایه‌های ادبی: تضاد (تو و آن)، کنایه و ارسال المثل (کار از کار خیزد در جهان: اشاره به نظام اسباب و مسببات و حکمت پنهان خداوند در وقایع).

بیت ۲۳: ای مرا تو مصطفی من چو عُمَر / از برای خدمتت بندم کمر معنی: (پادشاه گفت:) ای کسی که برای من مانند پیامبر (ص) هستی و من مانند عمر (خلیفه دوم) در برابر تو هستم؛ من برای خدمت به تو کاملاً آماده‌ام.

  • آرایه‌های ادبی: تشبیه و تلمیح (تشبیه رابطه خود و پیر به رابطه پیامبر اسلام و عمر بن خطاب، برای نشان دادن اطاعت و سرسپردگی محض)، کنایه (کمر بستن: کنایه از آمادگی کامل برای خدمت و اطاعت).


بخش سوم: مضامین و درون‌مایه‌های اصلی

  • عجز انسان و قدرت مطلق الهی: تأکید بر ناتوانی اسباب مادی (پزشکان) و ضرورت توسل به خداوند در هنگام درماندگی.

  • اهمیت تضرع و دعا: نقش کلیدی گریه، زاری و دعای خالصانه در جلب رحمت الهی و گره‌گشایی.

  • نقش پیر و ولی خدا: ضرورت وجود راهنمای معنوی (انسان کامل) برای هدایت و درمان دردهای روحی و جسمی؛ و لزوم ادب و سرسپردگی در برابر او.

  • تقابل ظاهر و باطن (عالم غیب و شهود): اشاره به وجود حقایقی فراتر از درک حسی که از طریق رؤیای صادقه یا کشف و شهود بر انسان آشکار می‌شود.

  • قدرت و ماهیت خیال: تحلیل تأثیر عمیق خیال بر زندگی انسان‌ها و تفاوت خیال واهی (منشأ جنگ و صلح دنیوی) با خیال اولیا (بازتاب حقایق الهی).

  • سبب‌سازی خداوند (حکمت پنهان وقایع): بیان این نکته که گاهی خداوند از طریق یک میل دنیوی (مانند عشق به کنیزک)، انسان را به حقیقتی برتر (یافتن پیر معنوی) رهنمون می‌سازد (کار از کار خیزد).

قسمت نظرات برای این شعر غیر فعال است.
هدیه دادن شعر «ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و خواب دیدن شاه، ولی را»

یکی از دوستان خود را برای خواندن این شعر زیبا دعوت کنید.

شما هنوز کسی را دنبال نکرده‌اید یا دنبال‌کننده‌ای ندارید.

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید