جلالالدین محمد...
مولانا
دنبال کننده 0
مثنوی معنو...
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر: رمل مسدّس محذوف
قافیه: با توجه به قالب مثنوی، هر بیت دارای قافیهای مستقل است. کلمات قافیه در ابیات ارائهشده به ترتیب عبارتاند از:
(ادب / رب)
(بَد / زد)
(میرسید / خرید)
(کس / عدس)
(آسمان / داسمان)
(حق / طبَق)
(بگذاشتند / برداشتند)
(این / زمین)
(آوری / مهتری)
(آز / فراز)
(زکات / جهات)
(غم / هم)
(دوست / اوست)
(فلک / مَلَک)
(آفتاب / باب)
ردیف: این قطعه فاقد ردیف است.
تحلیل معنایی و مفهومی بیت به بیت
بیت ۱: از خدا جوییم توفیقِ ادب / بیادب محروم گشت از لطفِ رب معنی: از خداوند میخواهیم که به ما توفیق رعایت ادب (در محضر خودش) را عطا کند؛ زیرا کسی که ادب را رعایت نکند، از رحمت و لطف پروردگار بیبهره میماند.
آرایههای ادبی: تضاد (ادب و بیادب)، جناس ناقص اختلافی (ادب و رب)، تصدیر (تکرار واژه ادب).
بیت ۲: بیادب تنها نه خود را داشت بَد / بلکه آتش در همه آفاق زد معنی: انسان گستاخ و بیادب، تنها به خودش بدی نکرد، بلکه با عمل خود، گویی آتش به تمام جهان زد و همه را دچار بلا کرد.
آرایههای ادبی: اغراق (آتش در همه آفاق زد: بزرگنمایی در تأثیر سوء بیادبی)، استعاره مکنیه و کنایه (آتش زدن: کنایه از ایجاد فتنه، بلا و زیان همگانی)، تضاد (خود و همه آفاق).
بیت ۳: مایده از آسمان در میرسید / بیصُداع و بی فروخت و بی خرید معنی: (برای قوم بنیاسرائیل) غذای آسمانی بدون هیچ دردسر و رنجی، و بدون نیاز به خرید و فروش (تلاش مادی)، از آسمان نازل میشد.
آرایههای ادبی: مراعات نظیر (فروخت و خرید)، کنایه (بیصداع: کنایه از بدون رنج و زحمت).
بیت ۴: در میان قومِ موسی چند کس / بیادب گفتند: کو سیر و عدس؟! معنی: در میان پیروان حضرت موسی، چند نفر آدم گستاخ و بیادب پیدا شدند و گفتند: پس سیر و عدس کجاست؟ (و به جای غذای آسمانی، درخواست خوراکیهای پست زمینی کردند).
آرایههای ادبی: تلمیح (اشاره به آیات قرآن و داستان بهانهجویی قوم بنیاسرائیل)، مراعات نظیر (سیر و عدس)، استفهام انکاری (کو...؟: بیان نارضایتی و طلب).
بیت ۵: منقطع شد نان و خوان از آسمان / ماند رنج زرع و بیل و داسمان معنی: (به خاطر آن ناشکری) سفره و نان آسمانی قطع شد و برای ما تنها رنج کشاورزی و کار با بیل و داس باقی ماند.
آرایههای ادبی: مراعات نظیر (نان و خوان؛ زرع و بیل و داس)، تضاد (آسمان [نماد نعمت بیزحمت] و رنجِ زرع)، کنایه (ماندن رنج...: کنایه از گرفتاری در عالم مادی و اسباب دنیوی). نکته دستوری: «داسمان» در اصل «داسِمان» بوده که ضمیر متصل مضافالیه به ضرورت وزن جابجا شده است.
بیت ۶: باز عیسی چون شفاعت کرد حق / خوان فرستاد و غنیمت بر طبَق معنی: دوباره هنگامی که حضرت عیسی (برای حواریون) شفاعت و دعا کرد، خداوند سفرهای آسمانی و نعمتی بسیار در طبقها فرو فرستاد.
آرایههای ادبی: تلمیح (اشاره به معجزه مائده آسمانی حضرت عیسی)، مراعات نظیر (خوان، غنیمت، طبق).
بیت ۷: باز گستاخان، ادب بگذاشتند / چون گدایان زَلّهها برداشتند معنی: اما باز هم افراد گستاخ، ادب را کنار گذاشتند و مانند گدایان حریص، شروع به برداشتن ریزهغذاها و ذخیره کردن آنها کردند (از ترس تمام شدن نعمت).
آرایههای ادبی: تشبیه (گستاخان به گدایان)، کنایه (زله برداشتن: کنایه از حرص، طمع و بیاعتمادی به رزاقیت خداوند).
بیت ۸: لابه کرده عیسی ایشان را که این / دائم است و کم نگردد از زمین معنی: حضرت عیسی به آنها التماس و زاری کرد که: این نعمت الهی همیشگی است و هرگز از روی زمین کم نخواهد شد (پس حریص نباشید).
آرایههای ادبی: تضاد ضمنی (بین «دائم» بودن نعمت الهی و «فانی» بودن نعمات زمینی که موجب حرص آنها شده بود).
بیت ۹: بدگمانی کردن و حرص آوری / کفر باشد پیش خوانِ مهتری معنی: سوءظن داشتن (به رزاقیت خدا) و حرص ورزیدن بر سر سفرهیِ کریمی بزرگوار، عین کفر و ناسپاسی است.
آرایههای ادبی: استعاره مکنیه (خوان مهتری: استعاره از نعمات و رحمت واسعه الهی)، اغراق (کفر دانستن حرص: برای تأکید بر زشتی این عمل در محضر حق).
بیت ۱۰: زان گدارویانِ نادیده ز آز / آن در رحمت بریشان شد فراز معنی: به خاطر وجود آن افراد گداصفت که چشمانشان از شدت طمع نابینا شده بود، آن درِ رحمت الهی بر رویشان بسته شد.
آرایههای ادبی: تشبیه (گدارویان: کسانی که روی و منش آنها مانند گدایان است)، کنایه (نادیده ز آز: کور شده از طمع؛ فراز شدن در: بسته شدن در)، تضاد (رحمت و فراز شدن [بسته شدن]).
بیت ۱۱: ابر بَر ناید پیِ منعِ زکات / وَز زِناِ، افتد وَبا اندر جهات معنی: به دلیل پرداخت نکردن زکات، ابرها نمیآیند (باران نمیبارد) و به خاطر شیوع گناه زنا، بیماری وبا در همهجا گسترش مییابد.
آرایههای ادبی: لف و نشر مرتّب (منع زکات -> ابر برناید؛ زنا -> وبا افتد)، تمثیل (استفاده از نمونههای شرعی برای اثبات رابطه گناه و بلایای طبیعی).
بیت ۱۲: هر چه بر تو آید از ظُلْمات و غم / آن ز بیباکی و گستاخی است هم معنی: هر تاریکی، گرفتاری و اندوهی که به تو میرسد، آن هم نتیجهی بیپروایی و گستاخی (در برابر خداوند) است.
آرایههای ادبی: استعاره مکنیه (ظلمات: استعاره از مشکلات، گمراهیها و رنجها)، مترادف (بیباکی و گستاخی؛ ظلمات و غم).
بیت ۱۳: هر که بیباکی کند در راهِ دوست / رَهْزنِ مردان شد و نامرد، اوست معنی: هرکسی که در طریقت و راه خداوند گستاخی کند، هم مانع پیشرفت سالکان حقیقی (مردان راه) میشود و هم خودش نامرد و بزدل است.
آرایههای ادبی: استعاره مکنیه (راه دوست: طریقت و مسیر قرب الهی)، کنایه (رهزن مردان شدن: گمراه کردن یا مانع تراشی برای سالکان)، تضاد (مردان و نامرد).
بیت ۱۴: از ادب پُرنور گشته است این فلک / وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک معنی: آسمان به واسطهی رعایت ادب (نظم و اطاعت تکوینی) نورانی شده است و فرشتگان نیز به دلیل ادب (اطاعت محض)، معصوم و پاک هستند.
آرایههای ادبی: حُسن تعلیل (دلیل نورانیت فلک و عصمت ملک، ادب دانسته شده)، مراعات نظیر (فلک و ملک)، موازنه (بین دو مصراع).
بیت ۱۵: بُد ز گستاخی، کُسوفِ آفتاب / شد عَزازیلی ز جُرأت رَدّ ِ باب معنی: گرفتگی خورشید (کسوف) ناشی از نوعی گستاخی بود، و شیطان (عزازیل) نیز به خاطر جرأت و جسارتش (در سجده نکردن) از درگاه الهی رانده شد.
آرایههای ادبی: حُسن تعلیل (دلیل کسوف، گستاخی دانسته شده)، تلمیح (اشاره به داستان رانده شدن ابلیس/عزازیل به دلیل نافرمانی از دستور سجده بر آدم)، کنایه (ردّ باب شدن: مردود و مطرود شدن از درگاه حق)، مراعات نظیر (آفتاب و کسوف).
بخش سوم: مضامین و درونمایههای اصلی
محوریت «ادب» در نظام هستی: تأکید بر اینکه ادب، شرط اصلی دریافت فیض الهی و اساس نظم در عالم ملک و ملکوت است.
پیامدهای ویرانگر «بیادبی»: گستاخی در برابر حق، نه تنها فرد، بلکه جامعه و حتی نظام طبیعت را دچار بلا و حرمان میکند.
رابطه علّی میان گناه و بلا: اعمال انسان (مانند منع زکات، زنا، ناشکری) تأثیر مستقیم بر رخدادهای طبیعی (خشکسالی، وبا) و سلب نعمتها دارد.
ناسپاسی و حرص به عنوان مصادیق بیادبی: استفاده از داستانهای قوم موسی و عیسی برای نشان دادن اینکه ترجیح دنیا بر آخرت و حرص زدن در برابر رزاقیت خدا، نوعی کفر و بیادبی است.
ریشهیابی سقوط شیطان: علت اصلی رانده شدن ابلیس، نه صرفاً یک نافرمانی، بلکه گستاخی و بیادبی او در برابر امر پروردگار بوده است.