معنی طاقة

طاقة

0 بازدید
[ قَ ] (ع اِ) طاقت. رجوع به طاقت شود. || یک تار از ریسمان. (برهان) (غیاث اللغات). تار. لا. توی. یک تاه از رسن. (منتهی الارب). || یقال: طاقةُ ریحان. (منتهی الارب). یک شاخ از ریحان. یک طاقهٔ ریحان. || طاقه ای از زعفران. یک تا از آن. || لاغ. یک لاغ سپرغم. || رمش. یک شاخ از شاخهای سبزی. || یک عدد از جامهٔ ابریشمی و غیره. (برهان) (غیاث اللغات). و در شرح قران السعدین نوشته که: چنانکه در اسب رأس و در فیل زنجیر آرند، همچنین در جامه طاقه استعمال کنند. (غیاث اللغات). || یک جامهٔ درست نبریده ابریشمی یا پشمی. یک طاقهٔ شال، یک طاقهٔ برک، یک طاقهٔ آغری، یک طاقهٔ ترمهٔ کشمیری، یک طاقهٔ پوست بخارائی، یک طاقهٔ خز. اندازهٔ معلوم از جامه و پارچه. یک قواره، یک تخته از جامه. || قوت. (المنجد). || جهد. (دهار). تاب. طاقت. تحمل. || ورقة. توّ (چنانکه در پیاز و امثال آن). طلق؛ حجرٌ برّاق یتحلل اذ دق الی طاقات صغار دقاق. هر یک از ورقه های گونهٔ پیاز. ج، طاقات.
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید