معنی سیاب

سیاب

0 بازدید
[ سَ / سی یا ] (ع اِ) غورهٔ خرما یا غورهٔ میان خلال و بسر. (منتهی الارب) (آنندراج).
(اِ) بلغت وادی القری به معنی خلال باشد. آن گیاهی است که سبز و رسیدهٔ آنرا بجهت اسهال خورند و نارسیده آنرا بجهت قبض و امساک. (برهان). || (فعل امر) امر به آراستن بود، یعنی بیارای و آرایش ده. (برهان). از مصدر سیابیدن. (از حاشیهٔ برهان قاطع چ معین): بدو گفت او، خوان قربان سیاب بدین کار مرد خویشتن را بیاب.فردوسی. (حاشیهٔ برهان قاطع از جهانگیری با ذکر اینکه در ولف نیامده). || (اِ) حیات هم گفته اند که زندگی باشد. (از برهان) (آنندراج). حیات. (اوبهی) (از فرهنگ رشیدی). || حباب هم بنظر آمده. (برهان).
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید