[ سِ وُ / سِ وْ وُ ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) سه که ثالث باشد. (آنندراج). سیم. چیزی که در مرتبهٔ سه واقع است. (ناظم الاطباء): سوم روز خوان را بمرغ و بره بیاراستش گونه گون یکسره.فردوسی. خطی پدرت و دیگر مادرت و تو سوم خطیت بید و دیگر سیب و سوم عنب خطیت اسب و دیگر گاو است و خر سوم خطیت بار و دیگر برگ و سوم خشب. ناصرخسرو. دو بامداد گر آید کسی بخدمت شاه سوم هرآینه در وی کند بلطف نگاه.سعدی.
[ سَ ] (ع مص) گران فروختن. (غیاث). || بها کردن متاع را. (آنندراج) (منتهی الارب) (المصادر زوزنی). طلب المبیع بالثمن الذی تقر ربه البیع. (التعریفات). || وزیدن باد و زود گذشتن. (آنندراج) (منتهی الارب). || دقت نمودن. (غیاث). || خواری و رنج کشیدن. (غیاث) (از المصادر زوزنی). رنج رسانیدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص ۶۰). || گیاه چریدن چهارپا. (غیاث). چریدن شتران. (آنندراج) (منتهی الارب). چرا کردن. (المصادر زوزنی).
[ سَ ] (ع اِ) بها. (منتهی الارب) (آنندراج). بها. قیمت. (ناظم الاطباء).