معنی رسو

رسو

0 بازدید
[ رَسْ وْ ] (ع مص) ایستادن بر جای و استوار شدن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). ثابت و استوار گشتن. (از اقرب الموارد). استوار شدن. (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص ۵۲) (مصادر اللغهٔ زوزنی) (دهار). استوار گشتن. (تاج المصادر بیهقی). || بر جای ایستادن کشتی در دریا بر لنگر. (از اقرب الموارد). ایستادن کشتی در دریا. (تاج المصادر بیهقی). || بر جای ماندن پای کسی در جنگ. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج). || نیت روزه کردن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). || اصلاح کردن میان کسان. (منتهی الارب) (از آنندراج). صلح افکندن. (تاج المصادر بیهقی). آشتی دادن و آرامش بخشیدن میان قوم. (از اقرب الموارد). || ذکر کردن پاره ای از حدیث: رسا من الحدیث رسواً. (از آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رفع کردن حدیث را بسوی کسی و نقل کردن از وی. (از اقرب الموارد). از کسی حدیث کردن. (تاج المصادر بیهقی). || بانگ کردن شتر گشن، ماده شتران رمیدهٔ متفرق را تا بسوی وی میل کنند و آرمیده شوند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
[ رُ سُ وو ] (ع مص) مصدر به معنی رَسْوْ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به رَسْو شود.
[ رِسْ وْ ] (اِ) اسکبیل. (یادداشت مؤلف). درختچه ای است. رجوع به اسکبیل شود.
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید