معنی رسمیت

رسمیت

0 بازدید
[ رَ می یَ ] (از ع، ص جعلی) رسمی بودن. (فرهنگ فارسی معین). قانونی بودن. صورت قانونی داشتن: ساعت هشت صبح رئیس مجلس سنا رسمیت جلسه را اعلام کرد. - به رسمیت شناختن؛ رسمی دانستن. (فرهنگ فارسی معین). قانونی شناختن. قانونی دانستن. (یادداشت مؤلف): دولت ایران دولت جدید اسپانیا را به رسمیت شناخت. (یادداشت مؤلف). - رسمیت پیدا کردن؛ رسمیت یافتن. قابلیت اجرا یافتن. (یادداشت مؤلف). برسمیت شناخته شدن. (فرهنگ رازی).
راهنمای اختصارات لغت‌نامه دهخدا

نشانه‌های اختصاری و معانی آن‌ها

اِ = اسم

اِخ = اسم خاص

اِ صوت = اسم صوت

اِ فعل = اسم فعل

اِ مرکب = اسم مرکب

اِ مص = اسم مصدر

ص = صفت

ص نسبی = صفت نسبی

ن تف = نعت تفضیلی

نف = نعت فاعلی

ن ل = نسخه بدل

ن م = نعت مفعولی

ع = عربی

ظ = ظاهراً

ج = جلد

ج، = جمع

جِ = جمعِ…

جج، = جمع‌الجمع

ججِ = جمع‌الجمعِ…

ص = صفحه

صص = صفحات

مص = مصدر

مص مرکب = مصدر مرکب

ح = حاشیه

حامص = حاصل مصدر

چ = چاپ

|| = نشانه معنی بعدی مدخل

__ = نشانه ترکیب یا زیرمدخل

ق = قید

ق.م. = قبل از میلاد

م. = میلادی

(ص) = صلّی‌الله علیه و آله و سلم

(ع) = علیه‌السلام

(س) = سلام‌الله علیه

فان = فرهنگ اسدی نخجوانی

حفان = حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی

حبط = حبیب‌السیر چاپ طهران

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید