[ رَ ] (ع ص، اِ) سیر و رفتار نرم. (از اقرب الموارد). رفتار نرم. (منتهی الارب) (آنندراج). روش نرم. (ناظم الاطباء). || شتر نرم رو. || موی فروهشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || واحد رسال. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به رسال شود.
[ رَ سَ ] (ع اِ) پاره ای از هر چیزی. ج، اَرْسال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || جماعت. (اقرب الموارد). || شتران، و یا شتران از ده تا بیست وپنج، و کذلک فی الغنم، یا گلهٔ شتران و گوسپندان. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شتران چندی که هر یک جداگانه به چرا و گردش بپردازند نه بصورت قطار و گله. (از شعوری ج ۲ ورق ۱۰).
[ رَ سَ ] (ع مص) مصدر به معنی رَسالة. (ناظم الاطباء). || نرم رفتن یا نرم رو گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رسالة و رَسْل شود. || فروهشته موی شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَسالَة شود.
[ رُ سُ ] (ع ص، اِ) جِ رَسول. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی دبیرسیاقی ص ۵۲) (اقرب الموارد). جِ رسول که بمعنی قاصد و پیغمبر است. (غیاث اللغات) (آنندراج): امام رسل پیشوای سبیل. سعدی. و رجوع به رسول شود. - ختم رسل؛ مراد حضرت محمد (ص) خاتم پیغامبران است. (یادداشت مؤلف): شمسهٔ نه مسند هفت افسران ختم رسل خاتم پیغمبران.نظامی. || جِ رسیل. (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به رسیل شود. || جاریة رسل؛ دختر خردسال که معجر نپوشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
[ رُ ] (ع اِ) رُسُل جِ رسول. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رسول و رُسُل شود.
[ رِ ] (ع اِ) رَسْل. روش نرم. || نرمی و آهستگی و گرانباری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و از آن است حدیث صدقه: الا من اعطی فی نجدتها و رسلها؛ یرید الشدة و الرخاء. (منتهی الارب). || شیر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). لبن. (اقرب الموارد). || سر بازوی اسب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). کنار بازوی اسب. || رفق و مهربانی. (از اقرب الموارد). و رجوع به رسال شود.