شعر نیمایی؛ شکستن قفسِ تساوی

معرفی کوتاه: شعر نیمایی، سرآغاز شعر نو و مدرن فارسی است. نیما یوشیج، پدر شعر نو، با درک نیازهای زمانه، زنجیرهای تساوی طول مصراع‌ها و جایگاه اجباری قافیه را شکست. در این سبک، شاعر دیگر اسیر پر کردن وزن شعر نیست، بلکه وزن و قافیه را در خدمت بیان احساس و اندیشه خود می‌گیرد.


تعریف و ساختار فنی (انقلاب فرم)

تا پیش از نیما (به مدت هزار سال)، دو اصل در شعر فارسی مقدس و غیرقابل تغییر بود: ۱. تمام مصراع‌ها باید طول مساوی داشته باشند. ۲. قافیه باید در فواصل مشخص و ثابتی تکرار شود.

نیما چه کرد؟ نیما یوشیج در مانیفست خود (افسانه)، این دو اصل را تغییر داد:

  • کوتاه و بلند شدن مصراع‌ها: در شعر نیمایی، طول مصراع تابعِ «نفسِ شاعر» و «کششِ مطلب» است. اگر حرفِ شاعر تمام شده باشد، مصراع کوتاه می‌شود و اگر حرف ادامه داشته باشد، مصراع بلندتر می‌شود.

  • حفظِ وزن (موسیقی): نکته حیاتی اینجاست که شعر نیمایی همچنان وزن (عروض) دارد. یعنی موسیقی شعر حفظ شده، اما تعداد پایه‌های آوایی در هر خط متغیر است.

  • آزادی در قافیه: در شعر نیمایی، قافیه حذف نشده، بلکه «زنگ مطلب» است. هر جا که شاعر بخواهد مطلب را ببندد یا به آن تاکید کند، از قافیه استفاده می‌کند.

تفاوت ظاهری: کلاسیک: (ــــــــــــــــــــــــــ a) ... (ــــــــــــــــــــــــــ a) (ــــــــــــــــــــــــــ b) ... (ــــــــــــــــــــــــــ a)

نیمایی: (ــــــــــــــــــــــــــ a) (ــــــــــــــ) (ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ a) (ــــــــــــــــــــــ b) (ــــــــــــــــــــــ b)


چرا شعر نیمایی متولد شد؟

قالب‌های سنتی (مثل غزل و قصیده) برای بیان مفاهیم دنیای مدرن، توصیف جزئیات یک شب سرد زمستانی، یا بیان دردهای پیچیده اجتماعی کافی نبودند. شاعر سنتی مجبور بود برای جور کردن قافیه، کلماتی را بیاورد که به آن‌ها نیازی نداشت. نیما این قالب را شکست تا «طبیعی‌تر» سخن بگوید.


نمادگرایی (سمبولیسم)

یکی از ویژگی‌های بارز شعر نیمایی، استفاده عمیق از نمادهاست. در این سبک، واژگان معانی چندلایه دارند:

  • شب: نماد خفقان و استبداد سیاسی.

  • صبح / خروس: نماد آزادی و بیداری.

  • زمستان: نماد سردی روابط و ناامیدی اجتماعی.


مشاهیر و نمایندگان اصلی

۱. نیما یوشیج (پدر و بنیان‌گذار): او با منظومه «افسانه» آغازگر راه بود و با شعرهایی مثل «داروگ»، «خانه سریویلی» و «ققنوس» این سبک را تثبیت کرد.

۲. مهدی اخوان ثالث (پل سنت و مدرنیته): اخوان با زبان فخیم و حماسیِ خراسانی (شبیه فردوسی)، در قالب نیمایی شعر سرود. شاهکارهایی مثل «زمستان» و «آخر شاهنامه» اوج صلابت شعر نیمایی هستند.

۳. فروغ فرخزاد (اوج احساس و عصیان): فروغ در دو دفتر آخرش (تولدی دیگر، ایمان بیاوریم...) شعر نیمایی را به اوج لطافت و صراحت رساند و زبان محاوره را وارد شعر کرد.

۴. سهراب سپهری (عرفانِ مدرن): سهراب با زبان نرم و نقاشانه خود (در صدای پای آب)، عرفان و طبیعت‌دوستی را در ظرف شعر نیمایی ریخت.

هنوز شعری در این قالب منتشر نشده است.

خارج می‌شوید؟

برای خروج از سایت اطمینان دارید؟

برای دسترسی باید وارد شوید