زمستان
با زمستان آمدی از جان شیرین بیشتر
تو خجالت داده ای آن برف سنگین بیشتر
مشق دیدار تو را تکرار و تمرین کرده ام
دست و پایم گم شده افعال تمرین بیشتر
سر به روی شانه ام بگذار گرمم می کنی
من نوازش می کنم موهای رنگین بیشتر
تا تو باشی حال من خوب است آرامم بکن
قرق در رویا ی شعر و عشق و بالین بیشتر
مصدر جان مرا دریاب و با هر قافیه
فعل بودن را بکش بر نقش تزیین بیشتر
مست امواج نگاهت می شوم زیباترین
پلک روی هم مزن بر چشم مشکین بیشتر
مصطفی پایمرد
مشق مصطفی پایمرد زمستان جان قافیه عشق شعر مصدر مست